شب و خوابيدن تنهاي چوپان
شب و خوابيدن تنهاي چوپان
پناه از سنگ داري تار چوپان
به روي بستري از خار چوپان
سرت بر بالشي از خار و خاراست
دو چشمت چشمههاي خواب چوپان
به گوشت مي رسد هر دم صدايي
صداي دختران آب چوپان
رفيق کوهي و کوهت رفيق است
چه خواهد کوهسار از يار چوپان ؟
گياهانش همه تلخند و يک روز
کشندت کودکان خار چوپان
+ نوشته شده در شنبه هفدهم دی ۱۳۹۰ ساعت 10:36 توسط سمیرا
|